بازی بزرگان (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:2042166397.jpg|جایگزین=پوستر فیلم|بندانگشتی|354x354پیکسل|پوستر فیلم]]
[[پرونده:2042166397.jpg|جایگزین=پوستر فیلم|بندانگشتی|354x354پیکسل|پوستر فیلم]]
فیلم بلند سینمایی به کارگردانی [[کامبوزیا پرتوی]]، تولید سال 1369ش، با موضوع [[جنگ ایران و عراق]]. ''بازی بزرگان'' در بخش مسابقۀ سینمای ایران [[یازدهمین دوره جشنواره فیلم|یازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر]] (1371) حضور داشته است.  
بازی بزرگان (فیلم) Game of the Elders (movie)
 
فیلم بلند سینمایی به کارگردانی [[کامبوزیا پرتوی]]، تولید سال 1369ش، با موضوع [[جنگ ایران و عراق]]. ''بازی بزرگان'' در بخش مسابقۀ سینمای ایران [[یازدهمین دوره جشنواره فیلم|یازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر]] (1371ش) حضور داشته است.  


زمان فیلم: 80 دقیقه
زمان فیلم: 80 دقیقه
خط ۷: خط ۹:
'''خلاصۀ داستان'''
'''خلاصۀ داستان'''


در پی تهاجم ارتش عراق و اشغال یكی از شهرهای كوچک مناطق مرزی غرب كشور، عدۀ زیادی از اهالی شهر كشته می‌شوند و زنده‌ها با شتاب و در زیر بمباران، شهر را ترک می‌كنند. تنها تعداد كمی از جوانان برای مقاومت در شهر باقی می‌مانند. هنگام تخلیۀ شهر، مریم دخترک هفت-هشت‌ساله، در اثر ضربه‌ای موقتاً بی‌هوش می‌شود و هنگامی كه به هوش می‌آید، شهر توسط ارتش عراق اشغال شده است. در جریان سرگردانی‌های مریم در شهر، به نوزاد پسری كه اتفاقی زنده مانده، برمی‌خورد و در همین حین با یونس پسرک ده‌یازده‌ساله‌ای كه او نیز از جریان تخلیۀ شهر بازمانده و به مقاومت مسلحانه ادامه می‌دهد، آشنا می‌شود. آن دو به اتفاق تصمیم می‌گیرند جان نوزاد را نجات بدهند و در طی ماجراهایی به ناچار نقش پدر و مادر او را ایفا می‌كنند. در فضای وحشت‌بار شهر اشغال‌شده، مراقبت از او را برعهده می‌گیرند تا بالاخره به علت گریه و سروصدای نوزاد، محل اختفای آنها توسط دشمن كشف می‌شود و عراقی‌ها خانه را به توپ می‌بندند. دخترک به همراه نوزاد به اسارت گرفته می‌شوند، اما با كمک یک سرباز مهربان و انسان‌دوست عراقی، جانشان نجات داده می‌شود و در محل مناسبی آزاد می‌شوند. دخترک نوزاد را فرزند خودش می‌داند و با او به دنبال سرنوشتشان راهی می‌شود. یونس نیز به همراه پیرهای بازمانده در شهر به اسارت عراقی‌ها درمی‌آید.
در پی تهاجم ارتش عراق و اشغال یکی از شهرهای کوچک مناطق مرزی غرب کشور، عدۀ زیادی از اهالی شهر کشته می‌شوند و زنده‌ها با شتاب و در زیر بمباران، شهر را ترک می‌کنند. تنها تعداد کمی از جوانان برای مقاومت در شهر باقی می‌مانند. هنگام تخلیۀ شهر، مریم دخترک هفت-هشت‌ساله، در اثر ضربه‌ای موقتاً بی‌هوش می‌شود و هنگامی که به هوش می‌آید، شهر توسط ارتش عراق اشغال شده است. در جریان سرگردانی‌های مریم در شهر، به نوزاد پسری که اتفاقی زنده مانده، برمی‌خورد و در همین حین با یونس پسرک ده‌یازده‌ساله‌ای که او نیز از جریان تخلیۀ شهر بازمانده و به مقاومت مسلحانه ادامه می‌دهد، آشنا می‌شود. آن دو به اتفاق تصمیم می‌گیرند جان نوزاد را نجات بدهند و در طی ماجراهایی به ناچار نقش پدر و مادر او را ایفا می‌کنند. در فضای وحشت‌بار شهر اشغال‌شده، مراقبت از او را برعهده می‌گیرند تا بالاخره به علت گریه و سروصدای نوزاد، محل اختفای آنها توسط دشمن کشف می‌شود و عراقی‌ها خانه را به توپ می‌بندند. دخترک به همراه نوزاد به اسارت گرفته می‌شوند، اما با کمک یک سرباز مهربان و انسان‌دوست عراقی، جانشان نجات داده می‌شود و در محل مناسبی آزاد می‌شوند. دخترک نوزاد را فرزند خودش می‌داند و با او به دنبال سرنوشتشان راهی می‌شود. یونس نیز به همراه پیرهای بازمانده در شهر به اسارت عراقی‌ها درمی‌آید.




خط ۱۸: خط ۲۰:
مدیر فیلمبرداری: حسین ملکی
مدیر فیلمبرداری: حسین ملکی


تدوینگر: [[واروژ کریم‌ مسیحی|واروژ کریم‌مسیحی]]
تدوینگر: [[واروژ کریم مسیحی|واروژ کریم‌مسیحی]]


طراح چهره‌پردازی: زیبا احمدی
طراح چهره‌پردازی: زیبا احمدی
خط ۳۱: خط ۳۳:


بازیگران: رزگار محمدامین؛ رژان عمری؛ شادی قاضی‌پور؛ فاطمه پوری؛ یونس آتشک؛ علی مولایی؛ ابراهیم عمری؛ محمدابراهیم یوسفی
بازیگران: رزگار محمدامین؛ رژان عمری؛ شادی قاضی‌پور؛ فاطمه پوری؛ یونس آتشک؛ علی مولایی؛ ابراهیم عمری؛ محمدابراهیم یوسفی
----
----



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۲۱

پوستر فیلم
پوستر فیلم

بازی بزرگان (فیلم) Game of the Elders (movie)

فیلم بلند سینمایی به کارگردانی کامبوزیا پرتوی، تولید سال 1369ش، با موضوع جنگ ایران و عراق. بازی بزرگان در بخش مسابقۀ سینمای ایران یازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر (1371ش) حضور داشته است.

زمان فیلم: 80 دقیقه


خلاصۀ داستان

در پی تهاجم ارتش عراق و اشغال یکی از شهرهای کوچک مناطق مرزی غرب کشور، عدۀ زیادی از اهالی شهر کشته می‌شوند و زنده‌ها با شتاب و در زیر بمباران، شهر را ترک می‌کنند. تنها تعداد کمی از جوانان برای مقاومت در شهر باقی می‌مانند. هنگام تخلیۀ شهر، مریم دخترک هفت-هشت‌ساله، در اثر ضربه‌ای موقتاً بی‌هوش می‌شود و هنگامی که به هوش می‌آید، شهر توسط ارتش عراق اشغال شده است. در جریان سرگردانی‌های مریم در شهر، به نوزاد پسری که اتفاقی زنده مانده، برمی‌خورد و در همین حین با یونس پسرک ده‌یازده‌ساله‌ای که او نیز از جریان تخلیۀ شهر بازمانده و به مقاومت مسلحانه ادامه می‌دهد، آشنا می‌شود. آن دو به اتفاق تصمیم می‌گیرند جان نوزاد را نجات بدهند و در طی ماجراهایی به ناچار نقش پدر و مادر او را ایفا می‌کنند. در فضای وحشت‌بار شهر اشغال‌شده، مراقبت از او را برعهده می‌گیرند تا بالاخره به علت گریه و سروصدای نوزاد، محل اختفای آنها توسط دشمن کشف می‌شود و عراقی‌ها خانه را به توپ می‌بندند. دخترک به همراه نوزاد به اسارت گرفته می‌شوند، اما با کمک یک سرباز مهربان و انسان‌دوست عراقی، جانشان نجات داده می‌شود و در محل مناسبی آزاد می‌شوند. دخترک نوزاد را فرزند خودش می‌داند و با او به دنبال سرنوشتشان راهی می‌شود. یونس نیز به همراه پیرهای بازمانده در شهر به اسارت عراقی‌ها درمی‌آید.


برخی از بازیگران و عوامل تولید

نویسنده: کامبوزیا پرتوی

تهیه‌کنندگان: عباس رنجبر و محمدمهدی دادگو

مدیر فیلمبرداری: حسین ملکی

تدوینگر: واروژ کریم‌مسیحی

طراح چهره‌پردازی: زیبا احمدی

آهنگساز: مهرداد جنابی

صدابرداران: احمد کلانتری و نظام‌الدین کیایی

صداگذار: احمد کلانتری

جلوه‌های ویژه: اصغر پورهاجریان

بازیگران: رزگار محمدامین؛ رژان عمری؛ شادی قاضی‌پور؛ فاطمه پوری؛ یونس آتشک؛ علی مولایی؛ ابراهیم عمری؛ محمدابراهیم یوسفی