سمبولیسم (هنر): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
سَمْبولیسْم (هنر)(symbolism)<br/> [[File:25214000.jpg|thumb|تابلوي مسيح زرد، اثر گوگن]]در هنر، استفاده از نماد<ref>symbol</ref> برای تشدید و تقویت معنا، که موجب برتری جنبۀ ذهنی<ref>subjective</ref> بر وجه عینی<ref>objective</ref> اثر می‌گردد. جنبش سمبولیسم در هنر و ادبیات از ۱۸۸۵ تا ۱۹۱۰ رونق داشت. این جنبش همچون واکنشی دربرابر غایات طبیعت‌گرایانۀ امپرسیونیسم<ref>Impressionism</ref>، و اصول رئالیستی<ref>realist</ref> که کوربه<ref>Courbet</ref> صورت‌بندی کرده بود، عرض وجود کرد. سمبولیست‌ها اعتقاد داشتند که هنر نباید تصویرگر صرف باشد، بلکه باید افکار و حالات و خلقّیات را با رنگ و خط و شکل القا کند. دستمایه‌های آنان غالباً اساطیری<ref>mythological</ref>، عرفانی، یا خیالی بودند. گوستاو مورو<ref>Gustave Moreau</ref> از سرآمدان سمبولیسم بود، و پیِر پووی دو شاوان<ref>Pierre Puvis de Chavannes</ref> و اودیلون رودون<ref>Odilon Redon</ref> در فرانسه، آرنولد بوکلین<ref>Arnold Böcklin</ref> در سوئیس، ادوارد برن ـ جونز<ref>Edward Burne-Jones</ref> در انگلستان، و یان تئودور توراپ<ref>Jan Theodoor Toorop</ref> در هلند، از دیگر نقاشان این شیوۀ هنری به‌شمار می‌روند. گوگن<ref>Gauguin</ref> و شاگردانش در پونت آوِن<ref> Pont-Aven</ref>، از هدفی که «مفهوم‌پردازانه، ترکیبی، ذهنی، تزیینی» توصیف می‌شد، روشن‌ترین برگردان تصویری را عرضه می‌کنند. آنان بر رنگ حقیقی<ref>local colour</ref> تأکید نهادند که ارزش عاطفی پیدا می‌کند و جانشین بهره‌گیری امپرسیونیستیِ نور می‌شود. خطوط محیطی سیاه در اثری از گوگن با نام ''مسیح زرد''<ref>''Le Christ Jaune''</ref>، جنبۀ تزیینی و نمادین کار را مؤکد می‌سازد. سمبولیسم که در دهۀ ۱۸۸۰ در فرانسه پاگرفت، پس از رمانتیسم<ref>Romanticism</ref> و پیش از سوررئالیسم<ref>surrealism</ref>، به کندوکاو در دنیای تخیّل خلاق رؤیاگونه پرداخت. بسیاری از نقاشان سمبولیست تعمداً از واقع‌گرایی پرهیز کردند، و همچون همتایان ادبی خود به مضمون‌های دلخراش و هراس‌انگیز یا شهوانی روآوردند. برای مثال قصۀ سالومه<ref>Salomé</ref> در کتاب مقدس<ref>Bible</ref>، دختری که سر بریدۀ یحیای معمدان<ref>John the Baptist</ref> را مطالبه می‌کند، از دستمایه‌های دلخواه نقاشان و نویسندگان این دوره بود. گوگن و پیروانش به تصویرهای عادی‌تری همچون صحنه‌های روستایی با حال‌وهوایی عرفانی، گرایش داشتند. منتقدان سمبولیست، افزون بر اشتراک مضمون، شباهت‌های صوری نیز بین هنرهای بصری، ادبی، و موسیقایی می‌دیدند. به‌گمان آنان همچنان که شاعر سمبولیست احساس می‌کرد که می‌تواند به آهنگ و نوای شعر خود معنا بخشد، نقاش سمبولیست نیز باور داشت که رنگ و شکل می‌تواند دارای مفهوم باشد. تأثیر آرای سمبولیستی در هنر اروپا بسیار گسترده بود، و در کار نقاشانی همچون پل سزان<ref>Paul Cézanne</ref>، ونسان ون‌گوگ<ref>Vincent van Gogh</ref>، ژرژ سورا<ref>Georges Seurat</ref>، جیمز اِنسور<ref>James Ensor</ref>، ادوارد مونش<ref>Edvard Munch</ref>، گوستاف کلیمت<ref>Gustav Klimt</ref>، فردیناند هودلر<ref>Ferdinand Hodler</ref>، پابلو پیکاسو<ref>Pablo Picasso</ref>، هانری ماتیس<ref>Henri Matisse</ref>، و واسیلی کاندینسکی<ref>Vasily Kandinsky</ref> راه یافت.<br/> <!--25214000-->
سَمْبولیسْم (هنر)(symbolism)<br/>  
[[پرونده:25214000-3.jpg|بندانگشتی|تابلوي مسيح زرد، اثر گوگن (سمبولیسم) ]]
در هنر، استفاده از نماد<ref>symbol</ref> برای تشدید و تقویت معنا، که موجب برتری جنبۀ ذهنی<ref>subjective</ref> بر وجه عینی<ref>objective</ref> اثر می‌گردد. جنبش سمبولیسم در هنر و ادبیات از ۱۸۸۵ تا ۱۹۱۰م رونق داشت. این جنبش همچون واکنشی دربرابر غایات طبیعت‌گرایانۀ امپرسیونیسم<ref>Impressionism</ref>، و اصول رئالیستی<ref>realist</ref> که [[کوربه، گوستاو (۱۸۱۹ـ۱۸۷۷)|کوربه]]<ref>Courbet</ref> صورت‌بندی کرده بود، عرض وجود کرد. سمبولیست‌ها اعتقاد داشتند که هنر نباید تصویرگر صرف باشد، بلکه باید افکار و حالات و خلقّیات را با رنگ و خط و شکل القا کند. دستمایه‌های آنان غالباً اساطیری<ref>mythological</ref>، عرفانی، یا خیالی بودند. [[مورو، گوستاو (۱۸۲۶ـ۱۸۹۸)|گوستاو مورو]]<ref>Gustave Moreau</ref> از سرآمدان [[سمبولیسم (ادبیات)|سمبولیسم]] بود، و پیِر پووی دو شاوان<ref>Pierre Puvis de Chavannes</ref> و [[رودون، اودیلون (۱۸۴۰ـ۱۹۱۶)|اودیلون رودون]]<ref>Odilon Redon</ref> در [[فرانسه]]، [[بوکلین، آرنولد (۱۸۲۷ـ۱۹۰۱)|آرنولد بوکلین]]<ref>Arnold Böcklin</ref> در [[سوئیس]]، [[برن ـ جونز، ادوارد (۱۸۳۳ـ۱۸۹۸)|ادوارد برن ـ جونز]]<ref>Edward Burne-Jones</ref> در [[انگلستان]]، و یان تئودور توراپ<ref>Jan Theodoor Toorop</ref> در [[هلند]]، از دیگر نقاشان این شیوۀ هنری به‌شمار می‌روند. [[گوگن، پل (۱۸۴۸ـ۱۹۰۳)|گوگن]]<ref>Gauguin</ref> و شاگردانش در پونت آوِن<ref> Pont-Aven</ref>، از هدفی که «مفهوم‌پردازانه، ترکیبی، ذهنی، تزیینی» توصیف می‌شد، روشن‌ترین برگردان تصویری را عرضه می‌کنند. آنان بر رنگ حقیقی<ref>local colour</ref> تأکید نهادند که ارزش عاطفی پیدا می‌کند و جانشین بهره‌گیری امپرسیونیستیِ نور می‌شود. خطوط محیطی سیاه در اثری از گوگن با نام ''مسیح زرد''<ref>''Le Christ Jaune''</ref>، جنبۀ تزیینی و نمادین کار را مؤکد می‌سازد. سمبولیسم که در دهۀ ۱۸۸۰م در فرانسه پاگرفت، پس از رمانتیسم<ref>Romanticism</ref> و پیش از سوررئالیسم<ref>surrealism</ref>، به کندوکاو در دنیای تخیّل خلاق رؤیاگونه پرداخت. بسیاری از نقاشان سمبولیست تعمداً از واقع‌گرایی پرهیز کردند، و همچون همتایان ادبی خود به مضمون‌های دلخراش و هراس‌انگیز یا شهوانی روآوردند. برای مثال قصۀ سالومه<ref>Salomé</ref> در کتاب مقدس<ref>Bible</ref>، دختری که سر بریدۀ یحیای معمدان<ref>John the Baptist</ref> را مطالبه می‌کند، از دستمایه‌های دلخواه نقاشان و نویسندگان این دوره بود. گوگن و پیروانش به تصویرهای عادی‌تری همچون صحنه‌های روستایی با حال‌وهوایی عرفانی، گرایش داشتند. منتقدان سمبولیست، افزون بر اشتراک مضمون، شباهت‌های صوری نیز بین هنرهای بصری، ادبی، و موسیقایی می‌دیدند. به‌گمان آنان همچنان که شاعر سمبولیست احساس می‌کرد که می‌تواند به آهنگ و نوای شعر خود معنا بخشد، نقاش سمبولیست نیز باور داشت که رنگ و شکل می‌تواند دارای مفهوم باشد. تأثیر آرای سمبولیستی در هنر اروپا بسیار گسترده بود، و در کار نقاشانی همچون [[سزان، پل (۱۸۳۹ـ۱۹۰۶)|پل سزان]]<ref>Paul Cézanne</ref>، [[ون گوگ، ونسان (۱۸۵۳ـ۱۸۹۰)|ونسان ون‌گوگ]]<ref>Vincent van Gogh</ref>، [[سورا، ژرژ (۱۸۵۹ـ۱۸۹۱)|ژرژ سورا]]<ref>Georges Seurat</ref>، جیمز اِنسور<ref>James Ensor</ref>، ادوارد مونش<ref>Edvard Munch</ref>، [[کلیمت، گوستاف (۱۸۶۲ـ۱۹۱۸)|گوستاف کلیمت]]<ref>Gustav Klimt</ref>، [[هودلر، فردیناند (۱۸۵۳ـ۱۹۱۸)|فردیناند هودلر]]<ref>Ferdinand Hodler</ref>، [[پیکاسو، پابلو (۱۸۸۱ـ۱۹۷۳)|پابلو پیکاسو]]<ref>Pablo Picasso</ref>، [[ماتیس، هانری (۱۸۶۹ـ۱۹۵۴)|هانری ماتیس]]<ref>Henri Matisse</ref>، و [[کاندینسکی، واسیلی (۱۸۶۶ـ۱۹۴۴)|واسیلی کاندینسکی]]<ref>Vasily Kandinsky</ref> راه یافت.<br/> <!--25214000-->


[[Category:هنر]] [[Category:مکاتب، جریان ها و نظریه ها]]
[[Category:هنر]]
[[Category:مکاتب، جریان ها و نظریه ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۵۰

سَمْبولیسْم (هنر)(symbolism)

تابلوي مسيح زرد، اثر گوگن (سمبولیسم)

در هنر، استفاده از نماد[۱] برای تشدید و تقویت معنا، که موجب برتری جنبۀ ذهنی[۲] بر وجه عینی[۳] اثر می‌گردد. جنبش سمبولیسم در هنر و ادبیات از ۱۸۸۵ تا ۱۹۱۰م رونق داشت. این جنبش همچون واکنشی دربرابر غایات طبیعت‌گرایانۀ امپرسیونیسم[۴]، و اصول رئالیستی[۵] که کوربه[۶] صورت‌بندی کرده بود، عرض وجود کرد. سمبولیست‌ها اعتقاد داشتند که هنر نباید تصویرگر صرف باشد، بلکه باید افکار و حالات و خلقّیات را با رنگ و خط و شکل القا کند. دستمایه‌های آنان غالباً اساطیری[۷]، عرفانی، یا خیالی بودند. گوستاو مورو[۸] از سرآمدان سمبولیسم بود، و پیِر پووی دو شاوان[۹] و اودیلون رودون[۱۰] در فرانسه، آرنولد بوکلین[۱۱] در سوئیس، ادوارد برن ـ جونز[۱۲] در انگلستان، و یان تئودور توراپ[۱۳] در هلند، از دیگر نقاشان این شیوۀ هنری به‌شمار می‌روند. گوگن[۱۴] و شاگردانش در پونت آوِن[۱۵]، از هدفی که «مفهوم‌پردازانه، ترکیبی، ذهنی، تزیینی» توصیف می‌شد، روشن‌ترین برگردان تصویری را عرضه می‌کنند. آنان بر رنگ حقیقی[۱۶] تأکید نهادند که ارزش عاطفی پیدا می‌کند و جانشین بهره‌گیری امپرسیونیستیِ نور می‌شود. خطوط محیطی سیاه در اثری از گوگن با نام مسیح زرد[۱۷]، جنبۀ تزیینی و نمادین کار را مؤکد می‌سازد. سمبولیسم که در دهۀ ۱۸۸۰م در فرانسه پاگرفت، پس از رمانتیسم[۱۸] و پیش از سوررئالیسم[۱۹]، به کندوکاو در دنیای تخیّل خلاق رؤیاگونه پرداخت. بسیاری از نقاشان سمبولیست تعمداً از واقع‌گرایی پرهیز کردند، و همچون همتایان ادبی خود به مضمون‌های دلخراش و هراس‌انگیز یا شهوانی روآوردند. برای مثال قصۀ سالومه[۲۰] در کتاب مقدس[۲۱]، دختری که سر بریدۀ یحیای معمدان[۲۲] را مطالبه می‌کند، از دستمایه‌های دلخواه نقاشان و نویسندگان این دوره بود. گوگن و پیروانش به تصویرهای عادی‌تری همچون صحنه‌های روستایی با حال‌وهوایی عرفانی، گرایش داشتند. منتقدان سمبولیست، افزون بر اشتراک مضمون، شباهت‌های صوری نیز بین هنرهای بصری، ادبی، و موسیقایی می‌دیدند. به‌گمان آنان همچنان که شاعر سمبولیست احساس می‌کرد که می‌تواند به آهنگ و نوای شعر خود معنا بخشد، نقاش سمبولیست نیز باور داشت که رنگ و شکل می‌تواند دارای مفهوم باشد. تأثیر آرای سمبولیستی در هنر اروپا بسیار گسترده بود، و در کار نقاشانی همچون پل سزان[۲۳]، ونسان ون‌گوگ[۲۴]، ژرژ سورا[۲۵]، جیمز اِنسور[۲۶]، ادوارد مونش[۲۷]، گوستاف کلیمت[۲۸]، فردیناند هودلر[۲۹]، پابلو پیکاسو[۳۰]، هانری ماتیس[۳۱]، و واسیلی کاندینسکی[۳۲] راه یافت.

  1. symbol
  2. subjective
  3. objective
  4. Impressionism
  5. realist
  6. Courbet
  7. mythological
  8. Gustave Moreau
  9. Pierre Puvis de Chavannes
  10. Odilon Redon
  11. Arnold Böcklin
  12. Edward Burne-Jones
  13. Jan Theodoor Toorop
  14. Gauguin
  15. Pont-Aven
  16. local colour
  17. Le Christ Jaune
  18. Romanticism
  19. surrealism
  20. Salomé
  21. Bible
  22. John the Baptist
  23. Paul Cézanne
  24. Vincent van Gogh
  25. Georges Seurat
  26. James Ensor
  27. Edvard Munch
  28. Gustav Klimt
  29. Ferdinand Hodler
  30. Pablo Picasso
  31. Henri Matisse
  32. Vasily Kandinsky