گاوخونی (فیلم سینمایی)

گاوخونی (فیلم سینمایی) (film) Gavkhouni
فیلم بلند سینمایی به کارگردانی بهروز افخمی، تولید سال 1381ش. افخمی فیلمنامۀ گاوخونی را با اقتباسی وفادار به متن از رمان کوتاه معروفی، به همین نام، از جعفر مدرس صادقی نوشته و تهیهکنندگی فیلم را علی معلم به عهده داشته است. افخمی در این فیلم تجربی که با دوربین 35 میلیمتری و در حالت دوربین روی دست فیلمبرداری شده رابطۀ نفرتانگیز بین یک پدر و پسر را به نمایش میگذارد. گاوخونی پس از اکران در جشنواره فیلم فجر با نقد تند منتقدین مواجه شد، اما بعداً در جشنوارههای بینالمللی، از جمله کن، مورد توجه قرار گرفت. بهرغم بازیهای درخشان بازیگران، خاصه عزتالله انتظامی، فیلم فاقد جاذبههای لازم برای برقراری ارتباط با مخاطب است. افخمی در مواجهه با متن سهل و ممتنع مدرس صادقی که حدیث نفس راویست، منفعلانه برخورد کرده و از قالب روایی رمان فاصله نگرفته است. در نتیجه ما با فیلمی روبهروییم که میان ادبیات و سینما پادرهوا مانده است. گاوخونی در بخش مسابقۀ بینالملل بیست و دومین دورۀ جشنوارۀ فیلم فجر جایزۀ هیأت داوران بهترین کارگردانی و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد (عزتالله انتظامی) را نیز دریافت کرد. سپس در سالهای بعد علاوه بر شرکت در جشنوارههایی چون آسیا پاسیفیک فوکوئوکا، ونکوور و کن، جایزۀ نتپک بهترین فیلم اول جشنوارۀ فیلم بویزبین (استرالیا- 1383ش) را نیز از آن خود کرد.
مدت فیلم: 95 دقیقه
خلاصۀ داستان
خواب اولیۀ راوی مربوط به یک گردش شبانه است در ساحل زایندهرود به همراه پدر، گلچین و چند مرد جوان دیگر. در خانهای که راوی در آن سکونت دارد، خشایار و حمید هم زندگی میکنند. اولی در تلاش است تا منظومۀ طولانیاش را به سرانجام برساند و دومی در تدارک ازدواج است. راوی که قصد دارد کابوسهای دائمیاش را یادداشت کند؛ اولین چیزی که به ذهنش میرسد خاطرات مربوط به پدرش است که هر روز صبح به همراهش برای آبتنی به نقطهای امن در زایندهرود میرفتند. مادر به این دلیل با آبتنی پدر مخالف بود که اگر یکی از مشتریان قدیمی او را در آن حال میدید آنوقت آبروی خانواده به خطر میافتاد. آخر پدر زمانی بهترین خیاط شهر بود. پدر که قول داده بود دیگر صبحها برای آبتنی بیرون نرود به بهانۀ حمام هر روز صبح این کار را میکرد. در جریان یکی از این گردشها، راوی معلم کلاس چهارم خود (آقای گلچین) را میبیند، اما فردا در مدرسه، گلچین او را بهجا نمیآورد. مرگ پدر در مغازۀ خیاطی، انگیزهای میشود تا راوی تهران را ترک کند و در مراسم ختم او حضور یابد. در جریان سفر به اصفهان، خانوادۀ عمه، پذیرای راوی میشوند و او احساس میکند که دخترعمهای که از کودکی عاشقش بوده، به او توجه بیشتری نشان میدهد. راوی پس از بازگشت به تهران، شغلش را از دست میدهد و وقتی برخلاف توصیۀ پدرش، برای شرکت در مراسم چهلم او عازم اصفهان میشود، در موقعیت ازدواج با دخترعمهاش قرار میگیرد. در هفتۀ اول ازدواج که آنها برای ماه عسل به تهران آمدهاند، راوی متوجه تصمیم اشتباهش میشود. دخترعمه و پسرعمۀ قدیم و همسر و برادرزن جدید، مغازۀ خیاطی پدرش را به خرازی تبدیل میکنند و راوی که بیش از همیشه حضور پدر را درک میکند در محلههای کودکیاش، خاطرات گذشته را به یاد میآورد. جستوجو برای یافتن گلچین بینتیجه میماند. چون او دو سال پیش غرق شده و جسدش اطراف گاوخونی پیدا شده. در پی یکی از خوابها، راوی به اطلاع همسرش میرساند که عازم تهران است و تا کار درست و حسابی پیدا نکند برنمیگردد. با رفتن او مقدمات جدایی راوی از همسرش فراهم میشود و پدر دختر که آرزوی به دنیا آمدن نوهاش برآورده نشده، راوی را برای مراسم سالگرد دعوت میکند. ورود پدر به خانۀ راوی و حیرت او از این موضوع در شرایطی است که حمید ازدواج کرده و راوی باید خانه را ترک کند. یک روز صبح پدر تصمیم میگیرد برای آبتنی بیرون برود. راوی مدام تأکید میکند که اینجا تهران است و پدر بیتفاوت در یکی از مناطق قدیمی شهر، خاطرۀ گذشته را به یاد میآورد و در این هنگام آنها خود را در گاوخونی مییابند. راوی به آرامی به سوی مرداب میرود.
برخی از بازیگران و عوامل تولید
نویسنده و کارگردان: بهروز افخمی
تهیهکننده: علی معلم
مدیر فیلمبرداری: محمد آلادپوش
تدوینگر: بهروز افخمی
آهنگساز: کیوان هنرمند
صدابردار: میترا برومند
صداگذاری و ترکیب صدا: پرویز آبنار
طراح صحنه و لباس: ناهید طلوع
طراحان چهرهپردازی: ناهید طلوع و حسین چراغچی
بازیگران: بهرام رادان؛ عزتالله انتظامی؛ بهاره رهنما؛ سروش صحت؛ آرش مجیدی؛ ساسان پارسی؛ حمید میهندوست؛ اکبر فرجی؛ غلامرضا محبی؛ لیلا شوقی؛ حسن کرمانی؛ زهرا عقیق؛ آتیلا پسیانی